منظور امام علی از ناقص العقل و ناقص الایمان بودن زنان چیست؟ آیا زن به دلیل مشکل شرعی که هر ماه دارد و نمیتواند مداوم عبادت کند، میتواند به کمالی که مرد به آن میرسد، برسد؟
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . شماری از محدّثان شیعه مانند محمّد بن جریر طبری (د.قرن۴ق) در کتاب المسترشد[۱]، شریف رضی (د.۴۰۶ق) در کتاب نهج البلاغه[۲] و سیّد بن طاووس (د.۶۶۴ق) در کتاب كشف المحجة لثمرة المهجة[۳]، همگی به صورت مرسل از امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب روایت کردهاند که پس از جنگ جمل یا نهروان یا گشوده شدن مصر فرمود: «مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ، فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَالصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ وَأَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وَأَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ، فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَكُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ وَلَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَرِ»؛ «ای گروه مردم! هرآینه زنان را ایمان ناتمام، بهرههای ناتمام و عقلهای ناتمام است، اما ناتمامی ایمانشان باز ماندنشان از نماز و روزه در ایّام حیضشان است و اما ناتمامی عقلهاشان این است که شهادت دو زن مانند شهادت یک مرد است و اما ناتمامی بهرههاشان این است که میراثشان نیمی از میراث مردان است، پس از زنان بد بپرهیزید و از خوبانشان بر حذر باشید و از آنان در نیکی اطاعت نکنید تا در بدی طمع نکنند»؛ همچنانکه ابن مزاحم منقری (د.۲۱۲ق) در کتاب «وقعة صفّین»[۴] و محمّد بن یعقوب کلینی (د.۳۲۹ق) در کتاب الکافی[۵] به صورت مرسل از آن حضرت روایت کردهاند که در جنگ صفّین خطاب به یاران خود فرمود: «وَلَا تُهَيِّجُوا امْرَأَةً بِأَذًى وَإِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُمْ وَسَبَبْنَ أُمَرَاءَكُمْ وَصُلَحَاءَكُمْ فَإِنَّهُنَّ ضِعَافُ الْقُوَى وَالْأَنْفُسِ وَالْعُقُولِ وَقَدْ كُنَّا نُؤْمَرُ بِالْكَفِّ عَنْهُنَّ وَهُنَّ مُشْرِكَاتٌ وَإِنْ كَانَ الرَّجُلُ لَيَتَنَاوَلُ الْمَرْأَةَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ بِالْهِرَاوَةِ أَوِ الْحَدِيدِ فَيُعَيَّرُ بِهَا وَعَقِبُهُ مِنْ بَعْدِهِ»؛ «و زنی را با آزردن به هیجان نیاورید، اگرچه به حیثیّتتان توهین کنند و به امیران و نیکانتان دشنام دهند؛ چراکه جسم و جان و عقل آنان ضعیف است و ما پیشتر هم به خودداری از آنان امر میشدیم در حالی که مشرک بودند و گاه پیش میآمد که مردی در جاهلیّت زنی را با چوبدستی یا آهن میزد، پس خودش و فرزندانش پس از او به خاطر آن سرزنش میشدند» و این روایتی است که ابو مخنف أزدی (د.۱۵۷ق) اصل آن را به صورت مسند از عبد الرّحمن بن جندب أزدی از پدرش از علی بن ابی طالب نقل کرده است[۶] و این شاهد و متابعی قوی برای آن محسوب میشود. وانگهی به نظر میرسد که مضمون این روایات، موافق با روایات معتبر و مشهوری از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است و این صدور آنها از آن حضرت را تأیید میکند؛ چنانکه شماری از صحابه مانند ابو سعید خدری، عبد الله بن مسعود، عبد الله بن عمر و ابو هریره همگی روایت کردهاند: «خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِي أَضْحَى أَوْ فِطْرٍ إِلَى الْمُصَلَّى، فَمَرَّ عَلَى النِّسَاءِ، فَقَالَ: يَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ! تَصَدَّقْنَ فَإِنِّي أُرِيتُكُنَّ أَكْثَرَ أَهْلِ النَّارِ، فَقُلْنَ: وَبِمَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟! قَالَ: تُكْثِرْنَ اللَّعْنَ وَتَكْفُرْنَ الْعَشِيرَ، مَا رَأَيْتُ مِنْ نَاقِصَاتِ عَقْلٍ وَدِينٍ أَذْهَبَ لِلُبِّ الرَّجُلِ الْحَازِمِ مِنْ إِحْدَاكُنَّ، قُلْنَ: وَمَا نُقْصَانُ دِينِنَا وَعَقْلِنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: أَلَيْسَ شَهَادَةُ الْمَرْأَةِ مِثْلَ نِصْفِ شَهَادَةِ الرَّجُلِ؟ قُلْنَ: بَلَى، قَالَ: فَذَلِكَ مِنْ نُقْصَانِ عَقْلِهَا، أَلَيْسَ إِذَا حَاضَتْ لَمْ تُصَلِّ وَلَمْ تَصُمْ؟ قُلْنَ: بَلَى، قَالَ: فَذَلِكَ مِنْ نُقْصَانِ دِينِهَا»[۷]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در روز قربان یا فطری به سوی نمازگاه بیرون شد، پس وقتی بر زنان گذشت خطاب به آنان فرمود: ای گروه زنان! صدقه بدهید؛ چراکه من شما را بیشتر اهل آتش دیدهام! پس گفتند: برای چه ای رسول خدا؟! فرمود: بسیار نفرین میکنید و ناسپاس شوهر (یا نزدیکان خود) هستید! از کسانی که عقل و دینشان ناقص باشد کسی را تواناتر از شما در ربودن عقل مرد دوراندیش ندیدهام! گفتند: نقصان دینمان و عقلمان چیست ای رسول خدا؟ فرمود: آیا شهادت زن مانند نصف شهادت مرد نیست؟ گفتند: بله، فرمود: آن از نقصان عقل اوست، آیا این طور نیست که وقتی حائض میشود نماز نمیگزارد و روزه نمیگیرد؟ گفتند: بله، فرمود: آن از نقصان دین اوست»! چنین به نظر میرسد که اینها و روایاتی دیگر با این مضمون، یکدیگر را تصدیق و تقویت میکنند، تا جایی که میتوان مجموع آنها با هم را متواتر معنوی دانست.
۲ . معنای این روایات -صرف نظر از سندشان- صحیح و موافق با کتاب خداوند است؛ چراکه مراد از «نقصان ایمان زنان»، چیزی جز نقصان اعمال صالح آنان در مقایسه با مردان نیست؛ با توجّه به اینکه ایمان در اسلام -بر خلاف پندار «مرجئه»- ترکیبی از عقاید و اعمال صالح است و از این رو، قابل کاهش و افزایش محسوب میشود؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ﴾[۸]؛ «و هنگامی که سورهای نازل میشود، برخی از آنان میگویند: کدام یک از شما را ایمانی افزود؟! اما کسانی که ایمان آوردند را ایمانی میافزاید و آنان شادمان میشوند و اما کسانی که در دلهاشان مرضی است را آلایشی بر آلایششان میافزاید و میمیرند در حالی که کافر هستند» و فرموده است: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۹]؛ «مؤمنان تنها کسانی هستند که چون خداوند یاد میشود دلهاشان میترسد و چون آیاتش بر آنان خوانده میشود ایمانشان افزوده میشود و بر پروردگارشان توکّل میکنند» و زنان به سبب ناتوانیشان از نماز و روزه در ایّام حیض، امکان کمتری برای عمل صالح در مقایسه با مردان دارند؛ همچنانکه به سبب ناتوانیشان از جهاد در راه خداوند با جانهاشان و نیز انفاق از اموالشان نظر به ناتوانیشان از بسیاری مکاسب جسمانی، کمتر از مردان اعمال صالح انجام میدهند و این به معنای نقصان ایمان آنان در مقایسه با مردان است. از این رو، خداوند مردان را سرپرست زنان دانسته و فضیلت جسمانی و انفاق آنان از اموالشان را دلیل آن شمرده و فرموده است: ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾[۱۰]؛ «مردان سرپرست زنان هستند به سبب فضیلتی که خداوند برخیشان را بر برخی دیگر داده است و به سبب چیزی که از اموال خود انفاق میکنند».
اما به نظر میرسد که مراد از «نقصان عقل زنان» یک «نقصان ذاتی» نیست، بل یک «نقصان عارضی» به معنای نقصان آگاهی و تجربهی آنان در مقایسه با مردان است؛ چراکه عقل در واقع ترکیبی از هوش، آگاهی و تجربه است، در حالی که زنان به سبب ضعفهای جسمانی خود، کمتر از مردان در زمین سیر میکنند و با دیگران ارتباط میگیرند و کارهای دشوار و خطرناک انجام میدهند و از این رو، طبیعتاً در معرض آگاهی و تجربهی کمتری قرار میگیرند؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ﴾[۱۱]؛ «آیا پس در زمین سیر نکردند تا برایشان دلهایی باشد که با آن تعقّل کنند یا گوشهایی باشد که با آن بشنوند؟! پس چنین نیست که دیدگان کور باشد، ولی دلهایی که در سینههاست کور است»؛ همچنانکه «نقصان بهرهی زنان» یک «نقصان حقیقی» نیست، بل یک «نقصان اعتباری» به معنای کمتر بودن نصیب آنان از ارث و دیه در مقایسه با مردان است که از مسؤولیّت متفاوت آنان در خانواده با توجّه به ضعفهای جسمانی آنان نشأت گرفته است؛ چراکه خداوند بنا بر قاعدهی ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا﴾[۱۲] کسی را جز به اندازهی توانش تکلیف نکرده است و توانایی جسمانی زنان مناسب تأمین هزینههای زندگی دیگران نیست و از این رو، خداوند بار این مسؤولیّت را بر دوش مردان نهاده و در عوض، نصیب آنان از ارث و دیه را دو برابر نصیب زنان قرار داده است تا بتوانند هزینههای زندگی خود و خانواده -هر دو- را تأمین کنند. از اینجا دانسته میشود که دو برابر بودن نصیب مردان از ارث و دیه، به خاطر دو برابر بودن مسؤولیّت آنان در امور مالی نسبت به زنان است و بر خلاف پندار جاهلان، کاملاً عادلانه و حکیمانه محسوب میشود.
حاصل آنکه نقصان ایمان زنان نسبت به مردان، به سبب این است که ایمان ماهیّتی عملی دارد و زنان از توان جسمی کمتری برای عمل در مقایسه با مردان برخوردارند و نقصان عقل زنان نسبت به مردان، به سبب این است که عقل با آگاهی و تجربه کمال مییابد و زنان از توان جسمی کمتری برای کسب آگاهی و تجربه از طریق سفر، ارتباط و کارهای پرمشقّت برخوردارند و نقصان بهرهی زنان نسبت به مردان، به سبب این است که زنان بر خلاف مردان مکلّف به تأمین هزینههای زندگی دیگران نیستند، بلکه دیگران مکلّف به تأمین هزینههای زندگی آنان هستند و با این وصف، نیاز کمتری به دارایی دارند.
۳ . مراد از نقصان ایمان و عقل زنان نسبت به ایمان و عقل مردان این نیست که ایمان و عقل همهی آنان از ایمان و عقل همهی مردان کمتر است، بل این است که ایمان و عقل بیشتر آنان از ایمان و عقل بیشتر مردان کمتر است، هر چند ممکن است که ایمان و عقل برخیشان از ایمان و عقل بیشتر مردان بیشتر باشد؛ مانند ایمان و عقل مریم علیها السّلام که از ایمان و عقل سایر مردم به جز انبیاء و صدّیقین بیشتر بود و از این رو، خداوند او را ﴿صِدِّيقَةٌ﴾ نامیده است[۱۳]. بنابراین، نقصان ایمان و عقل زنان، یک واقعیّت نسبی دربارهی نوع آنان است، نه یک واقعیّت مطلق دربارهی آحاد آنان و با این وصف، یک مرد نمیتواند صرفاً با استناد به مرد بودنش، ایمان و عقل خود را از ایمان و عقل هر زنی بیشتر بداند؛ زیرا بدون شک ایمان زنی که نماز و روزهی واجبش را ترک نمیکند، از ایمان مردی که نماز و روزهی واجبش را ترک میکند بیشتر است و عقل زنی که آگاهی و تجربهی بیشتری اندوخته، از عقل مردی که آگاهی و تجربهی کمتری اندوخته کاملتر است؛ خصوصاً با توجّه به اینکه زنان اگرچه از برخی اعمال صالح مردان عاجزند، به اعمال صالح دیگری قادرند که از عهدهی مردان بر نمیآید؛ مانند پرورش فرزند در شکم خود و زایش او با نهایت مشقّت و شیر دادن به او تا دو سال که هرگاه برای خداوند انجام شود، از بزرگترین اعمال صالح است و چه بسا نقصان ایمان آنان را جبران میکند؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ﴾[۱۴]؛ «و انسان را به پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را با رنجی بر روی رنجی حمل کرد و از شیر گرفتنش در دو سال است که من و پدر و مادرت را سپاس گزار، بازگشت به سوی من است»!
۴ . کمال یک زن به این است که به همهی تکالیف خود عمل کند، نه اینکه به همهی تکالیف یک مرد عمل کند و با این وصف، زنی که به همهی تکالیف خود عمل میکند مانند مردی که به همهی تکالیف خود عمل میکند، کامل و مستحقّ پاداش است؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ ۚ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۱۵]؛ «و چیزی که خداوند با آن برخیتان را بر برخی دیگر فضیلت داده است آرزو مکنید؛ برای مردان نصیبی از چیزی است که کسب میکنند و برای زنان نصیبی از چیزی است که کسب میکنند و از خداوند از فضل او طلب کنید، هرآینه خداوند به هر چیزی داناست» و فرموده است: ﴿وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا﴾[۱۶]؛ «و هر کس از مرد یا زن که اعمال صالح انجام دهد در حالی که مؤمن است، پس آنان به بهشت داخل میشوند و به آنان کوچکترین ظلمی نمیشود» و فرموده است: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱۷]؛ «هر کس از مرد یا زن که عمل صالحی انجام دهد در حالی که مؤمن است، حتماً او را به حیاتی پاکیزه زنده میکنیم و حتماً پاداششان را موافق با بهترین کاری که انجام میدادند میپردازیم». بنابراین، برای هر زن شایسته است که یک «زن کامل» باشد و برای هر مرد شایسته است که یک «مرد کامل» باشد تا هر یک نقصان دیگری را بپوشاند و او را به «انسان کامل» تبدیل کند؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾[۱۸]؛ «آنان پوششی برای شما هستند و شما پوششی برای آنان هستید»، نه اینکه هر یک بخواهد جای دیگری را بگیرد؛ چراکه جهان به هر دو نیاز دارد و تنها با یکی به کمال نمیرسد و تفاوت آن دو برای بقاء آن ضروری است.
۵ . عبادت مداوم برای زنان ممکن است؛ چراکه عبادت منحصر به نماز و روزه نیست و شامل اعمال دیگری مانند ذکر، دعا، استغفار، تلاوت قرآن و طلب علم دربارهی دین، علاوه بر انفاق در راه خدا و همکاری با دیگران در نیکی و تقوا میشود که در ایّام حیض اشکالی ندارند و با این وصف، زنان میتوانند کاستی نماز و روزهی خود در این ایّام را با افزایش عبادات دیگر جبران کنند ان شاء الله.
خداوند همهی مردان و زنان مسلمان را به مهمترین مصداق عبادتش که شناخت و پیروی خلیفهاش در زمین است، موفّق فرماید.