با گذشت بیش از ۲ ماه از حملات گروه شبه نظامی حماس به مناطق مرزی با رژیم ظالم و فاسد اسرائیل در عملیات موسوم به «طوفان الأقصی»، هر روز بر تعداد تلفات مسلمانان مظلوم و بیگناه فلسطینی خصوصاً زنان و کودکان در نوار غزّه افزوده میشود؛ تا جایی که بنا بر آخرین آمار رسمی، از زمان آغاز عملیات تلافیجویانهی اسرائیل و بمباران وحشیانه و بیامان اهداف گوناگون در نوار غزّه، تا کنون بیش از ۱۸ هزار فلسطینی کشته یا مجروح شدهاند، در حالی که این آمار هولناک و اسفبار با ادامهی جنگ و عزم راسخ ارتش اسرائیل بر نابودی کامل حماس و مخالفت سرانشان با آتشبس، قطعاً رو به افزایش خواهد بود. کار در غزّه به جایی رسیده که طبق گزارش مقامهای آژانس امدادرسانی سازمان ملل، این شهر به مکانی غیر قابل زندگی برای فلسطینیها تبدیل شده است و هیچ نقطهای در این باریکه، امن و قابل سکونت نیست. همچنین در آخرین گزارشها، سازمان بهداشت جهانی بخش اورژانس بیمارستان الشفاء که بزرگترین بیمارستان غزّه است را «حمام خون» توصیف کرده و گفته است این بیمارستان که زمانی سنگ بنای سیستم بهداشتی کلّ غزّه بود، دیگر کارکرد چندانی ندارد!
اما فاجعهی انسانی جاری در نوار غزّه و سیطرهی نظامی اسرائیل بر این منطقه که ممکن است حتّی به اشغال دائمی آن بینجامد، چالشها و ابهامات بسیاری را دربارهی این جنگ مطرح میکند و پیش از همه این پرسش را به ذهن میرساند که حماس چه در سر داشت و چه هدفی را از این حمله دنبال میکرد و آیا این هدف -فارغ از آنکه محقّق شده است یا نه- آن اندازه ارزشمند بود که ارتش اسرائیل را بر جان و مال و ناموس مسلمانان در نوار غزّه مسلّط کند و خون هزاران مسلمان را بر زمین بریزد و دهها هزار نفر از آنان را بیخانه و آواره و مصیبتزده نماید؟!
هیچ تردیدی نیست که عملیات این گروه، نه تنها زیرساختهای استراتژیک و اهداف راهبردی در اسرائیل را مورد هدف قرار نداده است، بلکه تنها ثمرهاش حمله به یک جشنوارهی موسیقی و رقص (!) و کشتن و به گروگان گرفتن عدّهای از یهودیان غیر نظامی و البته وارد کردن تلفاتی محدود به نظامیان اسرائیل بوده است. با این وصف، پرسش این جاست که چرا حماس با این اقدام ناپخته و ناسنجیده، اسرائیل را به گرگی زخمی تبدیل کرده و به جان خود و مردم مظلوم فلسطین در نوار غزّه انداخته است؟! چرا شاخهی نظامی حماس که مدّعی مقاومت مسلّحانه در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی است، خود را این چنین آسان در معرض پاتکی سخت و انتقامی خونین از سوی دشمن خویش قرار داده است؟! انتقامی که به وضوح توان دفع آن و محافظت از مردم در برابر آن را ندارد! بیهوده نیست که برخی تحلیلگران، طرّاحی این عملیّات را کار خود اسرائیل میپندارند و این احتمال را مطرح میکنند که حماس در دام صهیونیستها افتاده و نادانسته نقشهی آنان را اجرا کرده است، تا راه را برای اشغال کامل غزّه توسّط آنان هموار کند و برای اقدامات نظامی آنان مشروعیّت بسازد!
اگر حماس چشم امید به حمایت نظامی مستقیم ایران و حزب الله لبنان دوخته بود، به این معنا که آنان پس از حملهی اسرائیل به نوار غزّه، وارد جنگی تمام عیار شوند و از فلسطین و مردمش دفاع کنند، به زودی آشکار شد که خیالی خام در سر پرورانده است؛ زیرا ایران و حزب الله، پس از اجماع جهانی علیه حماس و تروریستی خواندن این عملیات، یک صدا با «فلسطینی» و «مستقل» شمردن عملیات طوفان الأقصی و عدم ورود مستقیم به جنگ، پای خود را پس کشیدند و از ورود به جنگ رو در رو عقبنشینی کردند و تنها به پروپاگاندای رسانهای برای حمایت از حماس و محکوم کردن اسرائیل و البته اقدامات پراکنده و غیر مستقیم نظامی بسنده نمودند. سران خائن دیگر کشورهای اسلامی از جمله کشورهای عربی که از قبل در پی تحکیم روابط با اسرائیل بودند نیز مطابق با انتظار، به محکوم کردن کشتار مردم غزّه بسنده نمودند و برای حلّ بحران شکلگرفته در این منطقه، نقش خاصّی ایفا نکردند.
از اینجا دانسته میشود که عملیات طوفان الأقصی که به زعم بوقچیها و رسانههای وابسته به ایران، حماسهای غرورآفرین و شجاعانه بوده، در حقیقت اقدامی غیر ضروری و غیر منطقی بوده است که گونهای خودکشی شمرده میشود و عاملان آن مسبّب فاجعهی کنونی در نوار غزّه هستند و باید به خاطر آن پاسخگو باشند. چه اندازه گویا و حکیمانه است سخن حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی که فرموده است: «قَلِيلٌ مِنَ الْعَقْلِ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ مِنَ الْحَمَاسِ»[۱]؛ «مقدار کمی عقل، بهتر از مقدار زیادی حماس (یعنی شور و حرارت) است»!
این حقیقتی است که پایگاه اطّلاعرسانی دفتر حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی آن را در پرسش و پاسخ ۵۶۴ عربی تبیین کرده است. بنا بر این تبیین، وجود گروهی در میان مسلمانان که از جان و مال و ناموس آنان در برابر هجوم کافران دفاع کند خوب است و اشکالی ندارد، ولی برای آنان جایز نیست که ابتدائاً به کافران هجوم آورند مگر با اذن امام عادلی از جانب خداوند[۲]؛ خصوصاً هنگامی که هجوم به کافران فایدهی مشخّصی برای آنان ندارد و تنها جان و مال و ناموسشان را در معرض تعرّض بیشتر کافران قرار میدهد و مشکل را دوچندان میکند! آنان باید به جای چنین کار نسنجیده و نابخردانهای، کار درست را برای رهایی از اشغال سرزمینشان توسّط کافران در پیش گیرند و آن همانا تلاش برای جلب حمایت سایر مسلمانان جهان است؛ زیرا تردیدی نیست که اگر سایر مسلمانان جهان به حمایت از آنان بشتابند و به صورت هماهنگ، اقدامات حقوقی، سیاسی، اقتصادی و نظامی لازم را انجام دهند، آنان به خواست خداوند به هدف خود خواهند رسید. در این میان، نکتهی بسیار مهمّ دیگری نیز وجود دارد که پایگاه اطّلاعرسانی دفتر حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی آن را خاطرنشان ساخته و آن همانا ضرورت استعانت از امام مهدی علیه السلام است؛ چراکه آن حضرت، نقشی بیبدیل در رهایی مسلمانان از ظلم کافران دارد و مسلمانان اگر میخواهند تلاشهای خود برای آزادی سرزمینشان را تضمین کنند، باید نقش او را به یاد آورند و به رسمیت بشناسند. بدون همراهی و هدایت او، هیچ ضمانتی برای پیروزی آنان وجود ندارد، حتی اگر همگی دست به دست هم دهند. بنابراین، بهترین کار برایشان، زمینهسازی برای ظهور اوست و این کاری است که حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در حال انجام آن است و آنان اگر در نیّت خود صادق هستند و هدفی جز رهایی از ظلم کافران ندارند، باید از او حمایت کنند. چگونگی و مراحل زمینهسازی برای ظهور امام مهدی علیه السلام به صورت روشن و دقیق در کتاب گرانسنگ «هندسهی عدالت»[۳] مشخّص شده است.
امیدواریم مسلمانان دست از شتابزدگی و اقدامات تلخفرجام بردارند و از غفلت عظیم خود نسبت به امام مهدی علیه السلام توبه کنند و هر چه زودتر به رهبری حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی -این عالم نستوه و راهنمای شایسته و زمینهساز- اجتماعی عظیم برای یاری امام مهدی علیه السلام و پیوستن به ایشان تشکیل دهند.